دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی
خاطرات هفتگي،پيشكسوتان كتابداري و اخبار كتابداري

لطفا برای خواندن مطالب به ادامه مطلب مراجعه کنید



ادامه مطلب ...
شنبه 22 مهر 1391برچسب:, :: ::  نويسنده : بچه های کتابداری

کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می کند :کتاب هایی که می خوانید و انسان هایی که ملاقات میکنید(مک لوهان)

 

 

 

 

این هفته چهار شنبه امتحان درس کتاب کتابخانه و کتابداری استاد صابری داشتیم که موکول شد به پنج شنبه (بچه های کلاس از شنیدن خبر داشتن از خوشحالی بال در می اوردن چون یه بار دیگه می تونستن دوره کنن)من  هم از این خوشحالی مستثنا نبودم البته نه برای اینکه من هم می تونم دوره کنم نه می تونستم یه شب دیگه راحت بخوابم و خوندن کتاب  بزارم برا همون شب چهارشنبه.

خلاصه شب چهار شنبه به مدت دو ساعت برق مهدیشهر قطع بود و مجبور شدم که زیر نور گوشی شروع به خواندن کتاب کنم.  به قول اقای معرفت تا ساعت 5 شب فقط تونستم  کتاب بروز(berose) کنم  و شک نداشتم که هیچی نفهمیدم امیدم به دو فصلی بود که به خیر خواهی خانم صابری کنفرانس داده بودم فردا صبح هم تا ساعت 11 خوابیده بودم(بر خلاف تمام روز های عادی که سر ساعت 6بیدار میشدم ) البته کیوان و هادی هم کم کان می خوندن . کیوان اون دقایق آخر فقط دعا می کرد که خدایا فقط سه از نه نمره بگیرم راضی ام. 

به امید به ناامیدی اومدیم دانشکده صحنه ای دیدیم که(من و کیوان)غیر قابل هظم برای مادو تا بوددانشجویان کلاسمون تا 20 دقیقه آخر داشتن درس می خوندن.از دیدن این صحنه از ناهار زده شدیم.

هادی هم چنان داشت به خواندن ادامه می داد.

ساعت 1 همه رفتیم داخل آمفی تئاتر. بعضی بچه ها هم چنان داشتن می خوندن. برگه امتحان پخش شد (هیج وقت عادت نداشتم که بیش از نیم ساعت سر جلسه امتحان بنشینم )پس طبق روال عادی بعد نیم ساعت پا شدم. دلم برای استاد خیلی سوخت راستش بگم نمی دونم اصلا چی نوشتم البته در کنار دست خط بدم که خودم نتونستم بخونم .

نیم ساعت شد و برگه رو تحویل دادم اومدم بیرون.کیوان هم برگه رو گذاشت اومد بیرون. رفتیم سر کتاب تا اخرین اماری که با هم گرفتیم جمع کل نمره دونفر ما شد 12 که اون تقسیم بر 2 کنیم میشه 6 که بازهم تقسیم بر دو کنیم میشه 3 خوب بود کیوان داشت از خوشحالی پر در می اورد از 9 نمره سه خیلی عالی بود به خودمون امیدوار شدیم که این ترم مشروط نمی شیم بعد امحتان معمولا ورزش می چسبه فکر ش بکن تا ساعت 5 داشتم کتاب مثل روزنامه می خوندم برای همین دو روز قبل از امتحانات با بچه ها ی دانشکده برنامه ای برای فوتبال گذاشتیم  اما با بد شانسی بنده استاد صابری بعد امتحان کلاس گذاشت من که کلاس پیچوندم رفتم فوتبال کیوان که رفته بود تهران مونده بود هادی.

شب تو خوابگاه هادی به از طرف بجه های کلاس خودمون چیزی گفت که بیشتر شبیه جوک بود (اقای طاهری از 20 نمره 22میشه به دلیل اینکه سر نیم ساعت برگه رو تحویل داد.) 

خلاصه کلام اینکه        پایین اومدیم دوغ بود   قصه ما دروغ بود

  

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام به همه بچه های رشته علم اطلاعات و دانش شناسی. دوستان این وبلاگ برای شماست تا احیانا اگه سوالی تو ذهنتون هست تا حد امکان دراینجا پاسخشو بگیرید واما اینجا میتونه جایه خوبی هم برای سرگرمی ,مباحثه,مناظره و طرح مسائل علمی و...باشه.امیدوارم بانظرات وپیشنهادات تون والبته مطالب جالبتون بتونیم یه وبلاگ مفید,سازنده ,سرگرم کننده ,علمی والبته سالم ومهیج داشته باشیم. به امیدروزهای خوش.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كتابداران 91 دانشكده روانشناسي وعلوم تربيتي مهديشهر و آدرس ketabdar91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 37
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1



Alternative content